ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
اشکم دو چشمه بر لب مژگان درست کرد
در خشکسال عاطفه باران درست کرد
بشکن دل مرا که شکایت نمی کنم
کار مرا همین دل ویران درست کرد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
اشکم دو چشمه بر لب مژگان درست کرد
در خشکسال عاطفه باران درست کرد
بشکن دل مرا که شکایت نمی کنم
کار مرا همین دل ویران درست کرد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
زمین چشم تماشا شد امام عسکری آمد
بهشت آرزوها شد امام عسکری آمد
هوای سامره گلپوش از عطر نفس هایش
گل ایمان شکوفا شد امام عسکری آمد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شأن تو را نوشته خداوند ، سروری
شغل مرا به پای تو فرموده ، نوکری
حق می دهم که سر به هوایت شود دلم
حالا که آمدی به زمین محض دلبری