خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۵۲ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هستی بدون گوهر مهرت بها نداشت

دیگر چه داشت حضرت حق ، گر تو را نداشت ؟

گلخانه بود اگر همه عالم بدون تو

ویرانه بود بی گل رویت ، صفا نداشت

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


غم تا غم یار است از غم خیر دیدیم 

از گریه و از آه و ماتم خیر دیدیم 

هر وقت دم دادیم تو بر ما دمیدی 

مابین دم دادن دمادم خیر دیدیم 

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوباره تشنه ی جام وصال آمده ام

به کیل خالی و دست سؤال آمده ام

شمیم وصل تو هیهات از سرم برود

خمار رایحه ی لا یزال آمده ام

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زهر اشکی شد و کانون دعا را سوزاند

بند بند من افتاده ز پا را سوزاند 

آسمان تار شد و جرعه ی آبی این زهر

پاره های جگر غرق بلا را سوزاند 

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در تشنگی سراب به دردی نمی خورد

تنها خیال آب به دردی نمی خورد

حرفی بزن که اشک مرا در بیاوری

این جام بی شراب به دردی نمی خورد

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


غمگین تر از پاییزم و ابر بهارم

از من گرفته کربلا دار و ندارم

ماندم تک و تنها در این شهر مدینه

رفته است دیگر دلخوشی از روزگارم

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عاشق شدم دوباره سرم را بیاورید

بار گران در به درم را بیاورید

اصلاً سیاه شد که ز داغش شود سفید

ای قوم روضه خوان ، جگرم را بیاورید

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این روزها پر از تب مولا کجایی ام

اما هنوز کوفه ای از بی وفایی ام

ای زخمی از دورویی من! دوست دارمت

در گیر و دار تیرگی و روشنایی ام

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ذکر مصیبت می‌کند : الشام الشام

تا یاد غربت می‌کند : الشام الشام


منزل به منزل درد و داغ و بی کسی را

یک جا روایت می‌کند : الشام الشام

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آمدم سراغتان ، با همین سلام ها

آمدم بخوانمت ، با همین کلام ها

دست روی سینه خم ، می دهم سلامت ای

سید رکوع ها ، حضرت قیام ها !

مسافر کربلا

017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


غیر از غم معشوق در عالم خبرى نیست

جایی خبرى نیست که از غم خبرى نیست

پروانه پرش سوخت ولى آبرویش شد

ما هم دلمان سوخته ، این کم خبرى نیست 

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای تشنه که افتاده ای از مرکب عالی 

افتادی و شد خاک ز شانت متعالی 

ای کوه، عقیق است روان از جلواتت

یا خون شریفت زده بیرون ز زلالی 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را 

به خون نشانده دل دودمان عالم را

غم تو موهبت کبریاست در دل من

نمی دهم به سرور بهشت این غم را

مسافر کربلا

002
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

چون زل زدن آخر شیری به شکارش
در بین دو ابرو گِره ای خورده به کارش
آن تیر که رفته ست گره را بگشاید
خود نیز گره خورده به چشمان خمارش 
مسافر کربلا

019

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آخر عشـق تو مرا اهل سحــر خواهد کرد 

چشم خشکیده ام از مهر تو تر خواهد کرد 

بنده ی خوب شدن بسته به یک غمزه ی توست 

گوشه چشمت دل ما زیر و زبر خواهد کرد

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بوی سیب سرخ دارد می وزد در کربلا

خاک هم از آسمان دل می برد در کربلا

یک نفر که جای دستش بال در آورده است

بیخود از خود دور گنبد می پرد در کربلا

مسافر کربلا

012

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بازار اگرچه پر شده از سم فروش ها

اما دلم خوش است به مریم فروش ها

شاد از خریدن غم عشقم ولی دریغ

غمگینم از تجارت ماتم فروش ها

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وقت است که از چهره ی خود پرده گشایی

«تا با تو بگویم غم شب های جدایی»

اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران

«چون عودم و از سوختنم نیست رهایی»

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تمام جسم تو زخمی...ولی فدای سرت

چه آمده به سرت زیر تیر و نیزه و نعل؟

بگو که بوسه بگیرم من از کجای سرت؟

دخیل بسته ام امروز هم به پیرهنت

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر صبح و ظهر و شام و سحر ضجه میزنی 

همراه اشک و سوز جگر ضجه میزنی 

سجاد خانواده ای و وقت نافله 

بر آخرین نماز پدر ضجه میزنی 

مسافر کربلا
001
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 بغضش شکست زخم دلش بی حساب شد

سجاده اش معطرِ با اشک ناب شد

او سید البکاء حسینیه ی خداست

گریه سپاه او شد و پا در رکاب شد

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند

همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند


گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت

ماه از میسره ، خورشید هم از میمنه رفت

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آماده باش مقصد ما در سفر یکی ست

سرهایمان جداست ولی بال و پر یکی ست

این ها برای کشتن ما صف کشیده اند

از هر کجای دشت بپرسی خبر یکی ست

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بخوان به گوش سحرها اذان علی اکبر

بخوان دوباره برایم بخوان علی اکبر

لب ترک ترکت را به هم بزن اما

تکان نخور که نپاشد جهان علی اکبر

مسافر کربلا

018

جهت دریافت کامل مراسم " شب اول محرم هیات رایه العباس " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید 


مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما