خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۱۴ مطلب با موضوع «اهل بیت علیهم السلام :: امام حسین علیه السلام :: مناجات» ثبت شده است

027

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مهر تو را به عالم امکان نمی دهم

این گنج پر بهاست ، من ارزان نمی دهم

گر انتخاب جنّت و کویت به من دهند

کوی تو را به جنّت و رضوان نمی دهم

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند

سوختگان غمت ، با غم دل خرمند

هر که غمت را خرید ، عشرت عالم فروخت

با خبران غمت بی خبر از عالمند

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر جا حضور اهل بُکا فوق العاده است

معلوم می شود که فضا فوق العاده است

در مجلسی که زمزمه و شور و گریه هست

بی شک نگاه مادر ما فوق العاده است

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


روز ازل که نقشه ی عالم درست شد

با اذن مادرت گِل آدم درست شد

نامت نشست بر لب زهرا و گریه کرد

آهی کشید فاطمه و غم درست شد

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هرکسی آماده ی خدمت به این دربار شد

از همان بدو ورودش محرم اسرار شد

پا به خیمه می گذاری قید دنیا را بزن

باخت آن قلبی که مشغول غم اغیار شد

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تا که روزی گدایان از کریمان می رسد 

رزق اشک چشم های ما فراوان می رسد 

هر کجا که روضه باشد فقر ریشه کن شده 

مطمئنا بر سر هر سفره ای نان می رسد   

مسافر کربلا

024

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دادیم قسم باز به نام تو خدا را

تا این که اجابت بنمایند دعا را

عمری ست همه سائل الطاف حسینیم

بد نیست که تحویل بگیرند گدا را

مسافر کربلا

023

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


پدرم کرده دعا پیرغلامت بشوم

یا جوانمرگ ، شهیدِ سر راهت بشوم

مادرم خواسته از مادرتان بعد نماز

تا نفس هست فقط خرج عزایت بشوم

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سنگ فیروزه ز نیشابور باشد بهتر است

با تو این ویرانِ دل ، معمور باشد بهتر است

حرفتان نور است و جایش در میان سینه است

هرچه این دل ، بیشتر پر نور باشد بهتر است

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در تمام عمر با چشمان تر گفتم حسین

در غمت با گریه ی شام سحر گفتم حسین

دامنی لبریز گل در دامن خود یافتم

تا که با یاد غمت با چشم تر گفتم حسین

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


همه ش براى خودت ، آبرو به ما ندهید

غذا زیادتر از جنبه ی گدا ندهید

به درد عشق رسیدن دو سوم قرب است

هزار درد که دادید ، پس دوا ندهید

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کاف و ها و یا و عین و صاد یعنی کربلا

پایتخت دل ؛ حسین آباد یعنی کربلا

پابرهنه می روم سوی حریم پاک یار

در حقیقت محور " بالواد ..." یعنی کربلا

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قبله تا طاق دو ابروى تو را کم دارد

چون نمازی ست که انگار خدا کم دارد

همه ی خلق سر سفره ی تو مهمانند

کرم سفره ی تو باز گدا کم دارد

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وقتی که روی نیزه کمی سر گذاشتی

در چشم ما دو بغض شناور گذاشتی

آن قدر روی نیزه به معراج رفته ای

پا از حریم عرش فراتر گذاشتی

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین

با زبان اشک های بی صدا گفتم حسین

یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است

در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وقتی همه جا شُهره به عنوان تو باشیم

باید که فقط ریزه خور خوان تو باشیم

دامن نکش از دست گداهای گرفتار

بگذار کمی دست به دامان تو باشیم

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شور به پا می کند خون تو در هر مقام

می‌ شکفم بی صدا در خود هر صبح و شام

باده به دست تو کیست ؟ طفل جوان جنون

پیر غلام تو کیست ؟ عشق علیه السلام

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زندگی چیز دیگری شده است ، تا به نامت رسیده ایم حسین !

عشق سوغاتِ کربلاست اگر مزه اش را چشیده ایم حسین !

هر دلی را به دلبری دادند ، هر سری را به سَروری دادند

ما که هر وقت گفته ایم خدا ، از خدایت شنیده ایم : حسین !

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کلیم بی کفن کربلای میقاتی

خلیل بت شکن کعبه ی خراباتی

 چه فرق می کند آخر به نیزه یا گودال ؟

 همیشه و همه جا تشنه ی مناجاتی

مسافر کربلا

 017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای زلف خون فشان تواَم لیله البرات

وقت نماز شب شده حی علی الصلوه

برخیز روی نیزه ببین صف کشیده اند

پشت سرت تمامی ذرات کاینات

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گریه بود اولین صدا ، آری ! روز اول که چشم وا کردیم

صاحب اشک ! اسم پاک تو را با همان اشک‌ ها صدا کردیم

شیر می‌ داد مادر و فکرش پیش شش ماهه‌ ی تو بود انگار

شیر مادر اگر که کم خوردیم به " علی اصغر " اقتدا کردیم

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن شب قدر که این تازه براتش دادند

فرصت درک دعای عرفاتش دادند

گفت از : " نون و قسم بر قلم و آنچه نوشت "

جوهر و لیقه و اوراق و دواتش دادند

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نه ! نگویم نظر لطف به من کم کردی

تو همانی که مرا یک شبه آدم کردی

خیس باران عزای تو شدم تا آنجا

که یقین کرد دل غمزده پاکم کردی

مسافر کربلا
018
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

ما را به نام هیچ کس قنبر نگردان

یعنى غلام خانه ی دیگر نگردان 

معطل کن و چیزى نده ، بگذار باشیم

ما را فقیر این در و آن در نگردان

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما